تزریق نقدینگی به بورس؛ درمان یا تسکین موقت | بازار سرمایه به کدام سو می رود؟
به گزارش همشهری آنلاین، با وجود رشد روز های اخیر بورس ، بازار سرمایه همچنان بی رمق است این موضوع این گزاره را برای بهبود شرایط بورس باید نقدینگی به بازار تزریق شود بیشتر کرده است اما پرسش این است که آیا تزریق نقدینگی می تواند به بهبود شاخص های بورس شود.
سیاستهای مقطعی یا راهحلهای بنیادی؟
تجربه تاریخی بازار سهام ایران نشان میدهد که حمایتهای نقدی، در اغلب موارد، منجر به رشد مقطعی شدهاند و پس از پایان منابع، بازار بار دیگر به وضعیت قبلی بازگشته است. در این میان، کارشناسان اقتصادی تاکید میکنند که ریشه ضعف بورس نه در کمبود نقدینگی، بلکه در ساختار های کلان اقتصاد و فشارهای سیستماتیک بر تولید است.
در شرایطی که تورم بالا، ناترازی انرژی، قیمت گذاری دستوری، سیاستگذاریهای ناپایدار و کسری بودجه دولتها به بازار سرمایه فشار میآورد، تزریق پول نمیتواند چارهساز باشد.
بورس در تلاقی سیاست و اقتصاد
امروز بورس تهران نهتنها یک نهاد اقتصادی، بلکه به موضوعی سیاسی نیز بدل شده است. فشار گروهی از سهامداران، فعالان رسانهای و برخی نمایندگان مجلس، دولت را در تنگنای حمایت مستقیم قرار داده است. این در حالی است که دولت همزمان باید بین حمایت از بخشهای مولد اقتصاد و بازار سرمایه، اولویتگذاری هوشمندانه داشته باشد.
بهزعم بسیاری از کارشناسان، بهترین راه حمایت از بورس، بهبود فضای تولید، ثبات قوانین، کاهش ریسکهای سیستماتیک و افزایش شفافیت شرکتهاست. در شرایطی که بسیاری از کارخانهها بهدلیل قطع برق و مشکلات انرژی دچار افت تولید شدهاند، هدایت منابع به سمت زیرساختهای تولیدی، میتواند همزمان موجب رشد واقعی سودآوری شرکتها و بهتبع آن تقویت بورس شود.
آیا تزریق نقدینگی در دنیا موفق بوده است؟
برای درک بهتر تأثیر سیاست تزریق نقدینگی، میتوان نگاهی به تجربه کشورهای مختلف انداخت. در بحران مالی ۲۰۰۸، دولت آمریکا در قالب برنامهای موسوم به TARP (برنامه نجات داراییهای مشکلدار) بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار به بانکها و بازارهای مالی تزریق کرد. با اینکه این برنامه به بازگشت اعتماد به بازارها کمک کرد، اما به دلیل اینکه همزمان با آن اصلاحات ساختاری و نظارتی نیز انجام شد، اثر آن پایدارتر بود.
در دوران همهگیری کرونا نیز بانکهای مرکزی کشورهای توسعهیافته از جمله آمریکا، اروپا، ژاپن و چین حجم بیسابقهای از پول را به بازارها تزریق کردند. با این حال، تجربه دو سال پس از کرونا نشان داد که تورم ناشی از سیاستهای انبساطی میتواند تبعاتی به مراتب بزرگتر از رکود اولیه ایجاد کند. بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو) ناچار شد در سال ۲۰۲۲ بهدنبال تورم افسارگسیخته، سیاست انقباضی شدیدی در پیش بگیرد.
در اقتصاد های نوظهور نیز تجربه مشابهی وجود دارد. مثلاً در ترکیه، حمایت دولت از بورس با مداخلات دستوری، در ابتدا باعث رشد شاخص شد، اما بهدلیل بیثباتی ارزی و سیاستهای غیرشفاف، این رشد پایدار نبود و در نهایت به افت بازار انجامید. نتیجهگیری مشترک در تمام این تجارب این است که تزریق نقدینگی بدون اصلاح ساختاری، فقط میتواند نقش مسکن موقتی را ایفا کند.
در اولویت بودن تولید؛ نسخهای واقعیتر
در شرایط فعلی اقتصاد ایران که با محدودیت منابع، تورم بالا، ناترازی انرژی و کاهش درآمدهای ارزی مواجه است، تزریق منابع به بازار سرمایه، حتی اگر هم شدنی باشد، به احتمال زیاد اثر کوتاهمدتی دارد و نمیتواند اعتماد از دسترفته را بازگرداند. در مقابل، سرمایهگذاری در تولید، بهویژه در حوزه انرژی، زیرساختها و صنایع پیشران، میتواند ضمن افزایش سودآوری شرکتها، بستر رشد پایدار بازار سهام را فراهم کند.
مثال روشن این موضوع، وضعیت کارخانههایی است که در حال حاضر بهدلیل کمبود برق با کاهش ظرفیت تولید مواجه هستند. در صورت سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی (نیروگاههای کوچک، تجدیدپذیرها، مدیریت مصرف)، توان تولید این شرکتها بالا میرود و سودآوری آنها بهبود مییابد. همین سودآوری واقعی میتواند باعث افزایش قیمت سهام آنها شده و شاخص بورس را نیز با خود بالا بکشد؛ اما اینبار بر پایه واقعیات اقتصادی، نه وعدهها.
اگرچه خواسته سهامداران مبنی بر حمایت دولت قابل درک است، اما سیاستگذار باید از دریچه منافع بلندمدت ملی تصمیمگیری کند. بازار سهام، آینهای از وضعیت اقتصاد کلان است. تا زمانی که ریشههای ناکارآمدی در ساختار اقتصادی باقی بماند، شاخص بورس نیز بهصورت ناپایدار نوسان خواهد کرد، حتی اگر با پول پمپاژ شود.